- مقاومسازی، راز حکومتداری اثربخش - 4 شهریور 1399
1- مقدمه
اینکه سیستم حکومتداری جمهوری اسلامی را چگونه میتوان به سمت حکومتداریای اثربخش سوق داد، بر یک امر پیشینی استوار است که تا حل نشود، نمیتوان به سراغ مراحل بعدی رفت. همانطور که دان میگوید اگر خوب مسئله را نشناسیم در واقع به بیراهه رفتهایم و کل مسیر ارائه راهکارمان خطا خواهد رفت. بنابراین ابتدا باید تعیین کنیم مسئله چیست و تا ندانیم مسئله چیست، دادن هر راهکاری بر پیچیدهتر شدن فضا خواهد افزود.
سؤالی که پس از توجه دادن به مسئله و مسئلهیابی با آن مواجه میشویم، آن است که حال چگونه مسائل را بشناسیم. با توجه به اینکه مسئله امری ذهنی و در واقع به «فاصله بین وضع مطلوب و وضع موجود» تعریف میشود، چگونه بایستی به مسئله نزدیک شود. و بهعبارتدیگر آن ایدهآل ما در نسبت حکومتداری و یا آن ارزش بنیادین چیست که بتوان مسائل را به خوبی احصاء کرد.
برای یافتن حالت ایدهآل بایستی بهعنوان سؤال کمی بیشتر دقت کنیم: حکومتداری اثربخش. به نظر میرسد تأمل در حکومتداری اثربخش ما به حکومتداری مقاوم (resilience) نزدیک میکند. اینکه چرا این امر را بهعنوان ایدهآل مدنظر قرار میدهیم از دو بعد میتوان به آن توجه کرد؛ هم از بعد ارزشی و ناظر به فرهنگ و بافت جمهوری اسلامی ایران و هم ناظر به مسئلهشناسی و ریشهشناسی که در ادامه به هر دو اشاره میکنیم.
2- مقاومسازی ارزشی بنیادین
در مفاهیم دینی ما «قوام»، «مقاومت» و دیگر از این واژهها که همگی از نظر ریشه به مفهوم مقاومت نزدیکاند، در نسبت حکومت و مردم بسیار پرکاربردند. حتی در سوره حدید خداوند بهصراحت هدف از ارسال رسل را برپاداشتن قسط بهوسیله مردم بیان میدارد که برپاداشتن در عربی با واژه «لیقوم» آمده که آنهم اشاره به مقاومسازی دارد. و به عبارتی هر جا که از قیام کردن، حرکت و اصلاح سخن گفته میشود به نحوی بر استوار بودن و پایداری اشاره دارد. ازاینرو میتوان گفت یکی از ارزشها و مؤلفههای اصلی در فرهنگ دینی اسلامی ما فرهنگ مقاومسازی حکومت است و هر جا که این امر نباشد مورد تائید نیست. حتی در جایی خداوند رباخواری را موجب تزلزل و سستی جامعه میداند که نشاندهنده آن است هر امری که از قوام و استواری حکومت و جامعه بکاهد مورد تائید دین و ارزشهای الهی نیست.
3- ریشهشناسی مسائل حکومتداری
توجه صرف به مسئله و مسئلهشناسی کفایت نمیکند. بلکه بایستی توجه خود را به ریشه مسائل و یا مسائل اصلی حکومتداری معطوف داریم. این مسائل اصلی و ریشهای هستند که مسئلهجنبال سلسله مسائل حکومتداری در جمهوری اسلامی هستند. باید در واقع برای آنها تدبیر کرده و حل مسئله کرد.
به نظر میرسد امروز در حوزههای مختلف اجتماعی ما از مسائل عمده و بزرگی رنج میبریم. مسائل ناظر به تحریم، مسائل ارزی، مسائل فساد، مسائل اخلاقی و عدم تبعیت از قانون و … . در نگاه اول ما همه اینها را مهم و حیاتی میدانیم اما بایستی به ریشه و اصل این مسائل توجه کنیم. به نظر میرسد ریشه و اصل همه این مسائل محکم نبودن و قوام نداشتن سیستم اداره حکومت در جمهوری اسلامی است. به عبارتی با فرض مقاوم و استوار بودن حکومتداری هیچکدام از این مسائل محلی برای بروز و ظهور نداشته و یا در صورت بروز حکومت ظرفیت مناسب برای حل این مسائل را در اختیار دارد.
بنابراین با دو مقدمه پیشگفته به نظر میرسد اگر ما حکومت مقاومی داشته باشیم؛ در واقع حکومتی اثربخشی خواهیم داشت؛ زیرا اولاً بسیاری از مسائل ما به خاطر مقاوم نبودن حکومت است و در ثانی قوام و مقاومسازی ارزشی بنیادین و حاکم در ارزشهای حکومتداری بومی ما است.
4- آیا حکومت مقاوم اثربخشی نیز هست؟
توجه همزمان به نیاز به تغییر و همچنین ثبات مدیریت و جهت دادن رفتار، یک سؤال اساسی در کشورداری است. وقتی ما میگویم حکومت اثربخش، به نظر میرسد حکومتی را مدنظر قرار داریم که به این دو سؤال اساسی پاسخگو است. اما آیا حکومت مقاوم نسخهی خوبی به این منظور هست یا خیر؟
باید دید منظور و تعریف ما از حکومت مقاوم چیست؟ هنگامیکه از حکومت مقاوم سخن میگویم منظور حکومتداریای است که بر اساس شناخت ظرفیتهای مردم، نهادها و بازیگران خصوصی برای مقابله با عدم اطمینانهای محیطی اقدام میکند. در واقع با ساخت و توجه و مدیریت صحیح ظرفیتهایی که در اختیار دارد، خود را در مقابل تهدیدها و عدم اطمینانها بیمه میکند. اما سؤال آنجاست که رشد و توسعه چه میشود. آیا حکومت مقاوم رشد را نیز تضمین میکند و یا در واقع تنها در مقابل بحرانها سپر بلا فراهم میکند.
توجه به آنچه در قرآن کریم و سخن بزرگان و رهبران دینی ما وجود دارد؛ ما را به آن میرساند که حتی به رشد و توسعه نیز از همین مدخل و منظر میتوان نگریست. بهعبارتدیگر رشد درونساز و یا توجه از درون به رشد تکیهگاه اندیشه ایشان هست. در این نگاه رشد از درون و مبتنی بر قوامسازی یعنی ظرفیتسازی درونی است و دیگر رشدها ظاهر و باطلی بیش نیست که با نسیمی از بین خواهد رفت. هرچند که این نگاه از دل روایات و آیات الهی استخراج شده است اما بهخوبی میتوان مویداتی از دل تجارب بشری برای آن فراهم کرد. توجه به آمایش سرزمینی نسخه بسیار مشهوری است که رشد را مبتنی بر ظرفیتهای داخلی میداند حالآنکه ما بایستی این ظرفیتها را اعم از ظرفیتهای فیزیکی دیده و به ظرفیتهای انسانی، معنوی و… نیز گسترش دهیم.
بنابراین هنگامیکه از حکومت مقاوم سخن میگویم هر دو مؤلفه اصلی یعنی ثبات و تغییر را تأمین خواهیم کرد؛ بنابراین حکومتداری اثربخش را میتوان حکومتداری مقاوم نامید.
5- ظرفیتهایی که بایستی به آنها پرداخت
حال سؤال اینجاست ظرفیتهایی که بایستی به آنها توجه کرد و مبتنی بر آنها و شکوفا کردن آنها حکومتی اثربخش بنا کرد چیست؟ ضمن اینکه بعد از طرح این چارچوب بایستی به این سؤال پاسخ دهیم: آیا میشود همه این ابعاد را بهصورت همزمان پی گرفت؟ اگر نمیشود بایستی چه کرد؟
ظرفیتهایی که بایستی برای برقراری حکومتداری مقاوم یا اثربخش فراهم و ایجاد کرد موارد زیر را دربرمیگیرند:
- مسائل اجتماعی و سلامت
- سیاست داخلی
- اقتصاد
- محیطزیست
- ظرفیتهای علمی و انسانی
- مسائل نظامی و امنیتی
- دیپلماسی بینالمللی
6- حکمرانی یکپارچه در کنار مسائل اولویتدار
هنگامیکه از حکمرانی یکپارچه سخن میگوییم یعنی توجه به اینکه حکمرانی در حوزههای مختلفی که در پیش گفته شد، موزون و یکپارچه باشد. بهعبارتدیگر قلمروهای مختلفی که در آنها حکومتداری شکل میگیرد بهصورت یکسنخ و یکپارچه اداره شوند و در نسبت همدیگر لحاظ شوند؛ به صورتی که در کل یکپارچه و همنوا باشند. همانطور که پیشتر اشاره کردیم با توجه به اینکه رویکرد ما مقاومسازی است ازاینرو این رویکرد یکپارچه بایستی همان مقاومسازی باشد. بهعبارتدیگر در هر کدام از این حوزهها مقاومسازی مدنظر باشد.
سؤال اصلی اینجاست که با اولویتدار بودن برخی و اولویت پرداختن به آنها، چگونه به سمت ساخت نظام حکومتداری مقاوم حرکت کنیم؛ بهعبارتدیگر نسخه عملیاتی ما برای حل مسائل روزمره و درعینحال حرکت به سمت حکومت مقاوم چیست. در نگاه اول اینها قابل جمع نیستند زیرا در فضای امروز همواره برخی مسائل خود را با اولویت به ما تحمیل میکنند و این در حالی است که ما بایستی با رویکرد یکپارچه و همهجانبه به سمت حکومتی مقاوم حرکت کنیم، اینها چگونه قابل جمع خواهند بود؟
پاسخ آن است که مسائل اجتماعی بههمپیوسته و درهمتنیدهاند. مسائل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و … به نحو متمایزی در بیرون وجود ندارند و در واقع اینها برچسبهایی است که ما بر مسائل بیرونی میزنیم؛ یک مسئله کاملاً اقتصادی ابعادی جدی در زمینه فرهنگی، سیاسی و… دارد. ازاینرو مهم آن است هنگامیکه یک مسئله خود را بر ما تحمیل میکند ما در پرداخت به آن مسئله رویکرد خود را فراموش نکنیم. بهعبارتدیگر پرداخت صحیح به مسئله میتواند بهترین مدخل برای مقاومسازی حکومتداری باشد.
بهطور مثال در حال حاضر بحران ارزی از مهمترین مسائل اقتصادی کشور است. ورود دولت به این مسئله میتواند بر همین پایه باشد. حل ریشهای مسئله با رویکرد مقاومسازی سیستم حکومتداری که این امر نهتنها از تکرار این مسئله در سالهای آتی -حداقل به این صورت- جلوگیری خواهد کرد، بلکه تأثیرات مقاومسازی خود را در سایر عرصههای امنیتی، فرهنگی و… خواهد گذاشت. نیاز نیست که ما برای مقاومسازی حکومتداریمان از همهجا شروع کنیم بلکه نوع پرداخت ما به مسائل اولویتدارمان هست که میتواند حکومتداری مقاومی را برای ما رقم بزند.