- اقتصادِ مقدس - 4 شهریور 1399
مردمی شدن اداره امور مختلف جامعه، ازجمله شعارهایی است که ظاهراً با مرور مصادیق آن میتواند شعار درستی باشد. وقتی مردم بخواهند یک امر دینی را اقامه کنند، گردهمایی عظیم اربعین حسینی در عراق رقم میخورد. وقتی مردم پایکار سیاست و انقلاب میآیند، یومالله 22 بهمن رقم میخورد. وقتی مردم در جبهههای جنگ ازخودگذشتگی میکنند، سربلندی، عزت و استقلال را برای کشور ارمغان میآورند. میتوان به بلندای تاریخ مثالهای متعددی زد که همگی بر نقش انکارناپذیر مردم در پیروزی و موفقیتهای یک جامعه اشاره دارند.
آن روی دیگر استدلال فوق این است که اگر درجایی ناکارآمدی و نابسامانی وجود دارد، احتمالاً مردم پای آن نیامدهاند. درواقع میتوان یک نسخه کلی برای مشکلات حاد جامعه پیچید و آن این است که کاری صورت گیرد مردم تمامقد پای آن بیایند تا مشکل برطرف شود. یکی از مشکلاتی که در جامعه ما همواره وجود داشته و در سالهای اخیر بیشتر احساس میشود مشکلات اقتصادی و مالی است. حال سؤال این است که آیا میتوان ریشه مشکلات را این دانست که مردم برای حل مشکل پا پیش نگذاشتهاند؟
اگر امروزه نظام بانکی ما مشکل دارد و بانکداری اسلامی بهخوبی اجرا نمیشود، بهجای اینکه از ضعف قرارداد و نظارت و… صحبت کنیم، نقش مردم نیز در نظر بگیریم. واقعاً چند درصد مردم دغدغه اجرای صحیح بانکداری اسلامی و کسب سودهای مشروع را دارند؟ اگر امروزه در تولید ملی و رونق اقتصادی مشکل داریم، سهم مردم در این مشکل چقدر هست؟ بسیاری از مشکلات اقتصادی اخیر ازجمله کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم، رکود و…، در ارتباط مستقیم با عملکرد مردم قرار داشت.
مسئلهای که مطرح میشود این است که آیا مردم همواره درست تصمیم میگیرند؟ آیا همواره اقدام مردم در جهت صلاح جامعه هست؟ ظاهراً پاسخ این است که هرچند هر جا مردم باقدرت ورود داشتهاند، اثرات شگرفی برجای گذاشتهاند، اما این حقیقت نیز وجود دارد که ممکن است ورود مردم و اثری که بر جای میگذارند در جهت صلاح جامعه نباشد. همانطور که یک فرد ممکن است خطا کند، مردم نیز ممکن است خطا کنند. بر همین اساس جهتدهی جریان تفکری یک جامعه امری ضروری است. تا اینجا مشخص شد که کنش مردم در تحقق امور جامعه اهمیت دارد و اگر حرکت مردم در جهت صلاح جامعه هدایت شود، ثمرات خوبی به دست میآید. ادامه بحثم به معرفی نهادی میپردازد که هم مردمی هست، هم جایگاه هدایت جامعه را دارد، هم مورد تأکید اسلام هست و هم در کشور خودمان از زمان پیروزی انقلاب تاکنون نقش اثرگذاری داشته و آن چیزی جز نهاد مقدس مسجد نیست.
به نظر میرسد در طرح و برنامه اسلام، برای بندگی اجتماعی، مسجد مرکز حکومت و قلب مدینه اسلامی است. مسجد، مرکز فرماندهی و حکومت اسلام است که میبایست حاکمیت خداوند و احکام الهی ازآنجا به همه حوزههای اجتماعی جاری و ساری شود و همه امور مسلمانان اعم از فردی، جمعی، اخروی، دنیوی، اخلاقی، نظامی، سیاسی، اقتصادی، علمی و تربیتی، فرهنگی و تبلیغی و قضایی در طریق عبودیت و بندگی قرار داده شوند؛ بنابراین در کنار همه مؤلفهها مسجد در مأموریت تأمین رفاه و معیشت، محل تدبیر امور اقتصادی مردم، نظارت بر بازار، همفکری درباره مشکلات اقتصادی و سیاسی و رسیدگی به فقرا و نیازمندان است.
نتیجهای که بهعنوان یک دانشجوی رشته مدیریت مالی برایم مهم هست این است که آیا مسجد میتواند در امور اقتصادی نیز همان سنگری باشد که امام خمینی رحمةاللهعلیه دستور به حفظ آن دادند؟ چراکه معتقدم مسجد بهعنوان یک پایگاه دینی از بسیاری از آفات سایر نهادهای جامعه مثلاً نهادهای مالی مبرا بوده و چون در ارتباط مستقیم با اقشار مختلف مردم هست میتواند اثرگذاری شگرفی درحرکت جمعی مردم داشته باشد. امروزه با ظهور شکلهای نوین فینتک، برای نهادهای مردمی غیر از نهادهای مالی مرسوم، در امور مالی و اقتصادی جایگاهی قائل شدهاند و مدلهای رو به رشدی در حال پیادهسازی و اجرا هستند. استفاده از مشارکت مردم و نهادهای مردمی مثل خیریهها، مدارس، سازمانهای مردمنهاد ، پلتفرمها و… در نقد نهادهایی مثل بانک، به خاطر حاکمیت سرمایه و دیکتاتوری مالی موردتوجه قرارگرفتهاند و همین امر باعث شده مخصوصاً بعد از بحران مالی سال 2008 ساختارهای مردمی حتی در امور اقتصادی و مالی فعالیت کنند و با سرعت بسیار زیادی نیز در حال رشد هستند.
اما آیا مسجد که یکنهاد دینی مردمی محسوب میشود میتواند در تدبیر امور اقتصادی جامعه نقشآفرینی داشته باشد؟ پاسخ به این سؤال ساده نیست. ازیکطرف عدهای با مقدس خواندن نهاد مسجد، آن را مبری از هرگونه ورود در امور دنیوی مخصوصاً امور اقتصادی میدانند؛ از طرف دیگر موافقانی هستند که تجارب موفق برخی از مساجد در تشکیل صندوقهای قرضالحسنه و مؤسسات خیریه را مستمسک ادعای خود قرار میدهند و معتقدند مساجد باید نسبت به مسائل جامعه خود واکنش نشان دهند و بر آنها اثرگذار باشند.
بهعنوان یک محقق که برای مشارکت مردم در امور اقتصادی و مالی، با محوریت مسجد طرحهایی دارم، رسیدن به پاسخی متقن برای پرسش فوق برایم حائز اهمیت است. اگر پاسخی از دل احادیث یا در بهترین حالت پاسخ قرآنی برای این سؤال وجود داشت، با خیال راحتتر به فعالیت در این حوزه یعنی مسجد و اقتصاد میپرداختم و برای منتقدین پاسخ قابل قبولی داشتم.
بخش انتهایی نوشتار حاضر به تأملات قرآنی پیرامون این موضوع -که البته هنوز جای کار زیادی دارد- مربوط میشود. با جستجوی واژه مسجد درآیات قرآن به موردی که بهطور صریح بر نقش مسجد در اقتصاد یا حداقل بر مسئولیتهای اجتماعی مسجد اشاره داشته باشد، برنمیخوریم. اما در دوران تحصیل در دانشگاه از علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آموختهام که بهترین تفسیر، تفسیر قرآن به قرآن است و آیات، خود مفسر یکدیگر هستند. یکی از آیاتی که پیرامون مسجد نزد همگان آشناست این آیه هست: «یَا بَنِى ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَكُمْ عِندَ كُلِ مَسْجِدٍ» برداشتی که از این آیه از قبل شنیده بودم این بود که باید با بهترین لباسها و بهترین حالات در مسجد حاضر شد. البته این تعابیر نیز درست است ولی توجه به آیه دیگر قرآن، هم تفسیر بهتری از این آیه میدهد و هم میتواند یک گزاره برای پاسخ به سؤال این یادداشت باشد.
«الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» وقتی این آیه در کنار آیه قبل قرار میگیرد واضحترین برداشت این است که مالتان و فرزندانتان را به مساجد ببرید. با این دو آیه تا حدودی به جواب سؤال اصلی این نوشتار نزدیک شدیم. سؤال این بود که آیا آموزههای دینی بر نقش و مداخله مسجد در امور اقتصادی صحه میگذارند. ظاهراً پاسخ قرآن به این پرسش مثبت است. دراینبین این سؤال مطرح میشود که بردن مال به مسجد چه وجهی میتواند داشته باشد؟ مسجد چه کارکردی دارد که در ارتباط با مال هست؟ این فرمایش امام راحل که مسجد سنگر است مجدداً در گوش زمزمه میشود. سنگر معمولاً درجایی تعبیر میشود که جنگی باشد و دشمنی باشد. آیا در شرایط فعلی مسجد از حالت سنگر بودن خارجشده است؟ اگر بپذیریم که همواره حق و باطل وجود داشتهاند و بهطور خاص امروزه در شرایط جنگ اقتصادی هستیم، پس مسجد همچنان سنگر است و طبق فرموده امام، مسجد میتواند محور جهاد اقتصادی و حرکت مردمی در این جنگ اقتصادی باشد. توجه به این آیه از قرآن کریم تا حدی مسئله را شفافتر میکند. «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ». جهاد با مال که در این آیه اشارهشده از وظایف مؤمنان بوده و البته میدانیم که جهاد امری دشوار و پیچیده است. اگر خداوند دستور میدهد مالتان را به مساجد که حرم امن خداوند است ببرید، بدین خاطر است که قرار است با مالی که در اختیار دارید جهاد فی سبیل الله انجام دهید. اگر این مال که در جایجای قرآن نسبت به آن هشدارهای متعدد دادهشده، بهغیراز مسجد هدایت شود، چه عواقبی در پی خواهد داشت؟ اگر میپذیریم که مسجد محل تجمع مؤمنان و خانه خداوند در روی زمین است، امنترین محل برای مدیریت مال نیز خواهد بود.
خلاصه اینکه مسجد بهعنوان یک سنگر باید در همه شئون اجتماعی ازجمله مسائل اقتصادی ورود کرده و با بسیج مردم و امکانات نقش تأثیرگذاری در جهاد اقتصادی داشته باشد. همچنین بهطور خاص نقش مسجد در هدایت مال و شاید بتوان گفت هدایت جریان نقدینگی، ظاهراً مورد توصیه و سفارش اسلام بوده است. نقشی که در جامعه امروزی فراموششده و تکاثر ثروت در نهادهای مالی جایگزین آن شده است. مشخص است که اسلام یک برنامه جامع برای مسجد متصور هست که همگی بر محور «ذکر» قابل پیادهسازی و اجرا هستند. امید است مساجد جایگاه واقعی خود را در نظام توحیدی که اسلام بنا کرده، پیدا کنند. البته محقق شدن این جایگاه نیازمند تفکر و ارائه طرحهای عالمانه متناسب با نیازهای روز کشور بوده که همت همه اقشار مردم مخصوصاً سیاستگذاران این حوزه را میطلبد.
سخن آخر به کلام امام خمینی رحمةاللهعلیه آنکه «مسجد سنگر است». «مسجد» با واژه «سنگر» در کنار «جهاد» و سپس «جهاد با مال» قرار داده شد. این بیان امام خمینی رحمةاللهعلیه که در عمق جان ایشان ریشه دوانیده، سرمنشأ قرآنی دارد. خداوند در آیهای ضرورت تشریع حکم جهاد با مشرکین را در حفظ مساجد و عبادتگاهها میداند.
«وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْکَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ کَثيراً»
طبق این آیه انگیزه مشرکین از بین بردن مساجد هست و وظیفه مردم در حفظ آن است؛ بنابراین قرار گرفتن «مسجد» در کنار «جهاد» ریشه قرآنی نیز دارد.