- گزارشی از جلسه رونمایی ویژه نامه حکمرانی مراتع - 2 شهریور 1401
- معرفی ویژه نامه حکمرانی مراتع - 1 شهریور 1401
- ضرورت وجود جایگاه قانونی مردم در حکمرانی مراتع - 25 اسفند 1400
بعضی امور آنقدر برای ما بدیهی شدهاند که به چیزی غیر ازآنچه درباره آن میدانیم و میشناسیم و بر آن اساس عمل میکنیم، نمیتوانیم بیندیشیم. مثلاً برای جمع اعداد عادت کردهایم از رقم کوچکتر شروع کرده و به عدد بزرگتر برسیم؛ ما همیشه از راست به چپ اعداد را باهم جمع میکنیم و هرگز از خود نمیپرسیم آیا راه آسانتر و کاربردیتری وجود دارد یا نه؟! بسیاری از پدیدهها و نهادهای اجتماعی نیز برای ما به اموری بدیهی تبدیلشدهاند که در وجودشان و فرایند و نحوه عملکردشان نمیتوانیم به نحو بنیادین تفکر کنیم و اگر بخواهیم به آنها بیندیشیم، فکرمان از ساختار بستهشان فراتر نمیرود. وقتی به مشکلاتشان میرسیم، بازهم باید در چارچوب ذهنی از پیش مشخصشده فکر کنیم و درواقع به دنبال حل مسئلهای هستیم که از اول اشتباه طرحشده و امان از روزی که بخواهیم به تحول بنیادین آن در این شرایط فکر کنیم.
مدرسه و نظام آموزش مدرسهای رسمی و دولتی، ازجمله مهمترین پدیدههای اجتماعی بدیهی برای ما است و شاید به همین دلیل باشد که وقتی به لزوم تحول بنیادین در آن هم میرسیم، راهکارهایمان تغییری جزئی در دل همان ساختاری است که ما نقش چندانی در شکلگیریاش نداشتهایم. اینجاست که روش حل مسئلهْ، کاری از پیش نمیبرد و سند تحول بنیادین و زیر نظامهایش در آخرین حلقه واسطه با عمل، به سازمانهایی مانند سازمان برنامهوبودجه میرسند که زاییده تفکر مدرن است و رسالتی جز مستحکم کردن نهادهای مدرن ندارد. اگر حقیقتاً در پی تحول بنیادین در نظام مدرسهای موجود باشیم، اولین گام آشناییزدایی از آن است و شاید بهترین راه برای این آشناییزدایی، برگشتن به نقطه تولد یا ورود مدرسه به ایران باشد و جریاناتی که پیش از تبدیل مدرسه به امر متعارف و بدیهی رخداده است.
خانم «دکتر عالی»، با بازگشت به این نقطه سرآغاز و توجه به وجوه مختلفی از نظام مکتبخانهای و انضباط مدرنی که از طریق مدرسه جدید، بهویژه در دوره رضاخان، به نهاد آموزشی ایران وارد میشود، برخی از بدیهیترین مسائل شکلگرفته در نگاه عمومی در زمینه مدرسه را به چالش میکشد. نقد انضباط مدرن در مدرسه جدید نقطه سرآغازی است برای توجه به سایر وجوه تحولات تاریخی که امروز کمتر به آن توجه داریم. یکی دیگر از اساسیترین چالشها در نهاد نوین و سنتی تعلیم و تربیت، نوع رابطه دولت و ملت است که بهویژه در بحث تأمین مالی آموزشوپرورش در روزگار جدید در عین گسترش چشمگیر آموزش همگانی، چالشهای فراوانی را نیز به وجود آورده است. «جواد سواری» در نوشتاری با عنوان «تأمین مالی مدارس؛ دولت یا ملت؟» به این چالش اساسی توجه داشته و به دنبال ارائه سرنخی برای پاسخ به این چالش است. نگاشت سوم نیز با عنوان «تحول بنیادین در آشپزخانه» مشکل اساسی درخودماندگی آموزشوپرورش را مدنظر قرار داده و با نقل نمونهای تاریخی از تحولات مدرسه جدید، در دوره حضور نیروهای اصل چهار ترومن در ایران نشان میدهد که در بستر همین مدرسه نوین نیز چگونه میتوان به تحول تمدنی و تحول در سبک زندگی اجتماعی و خانوادگی مردم اندیشید.
اما جدای از این مباحث انتقادی، میدانیم نقد صرفْ راهگشا نیست، بلکه علاوه بر نقد و بداهت زدایی باید به دنبال راهکار نیز بود. یکی از بهترین گزینهها در چنین شرایطی بازبینی تاریخی، البته این بار بهقصد یافتن تجربیات موفق و بازخوانی و استفاده بهروز از آنها است. با ورود مدرسه جدید به ایران در ابتدا شاهد مخالفت و مقابله شدید جریان سنتی و مذهبی با این نهاد نوین هستیم، اما رفتهرفته در دهه 1320، بافهم بهتر شرایط جامعه جدید و همچنین رفع فشارهای سیاسی و نظامی عصر رضاشاهی، شاهد شکلگیری تجربیاتی در حوزه مدارس اسلامی هستیم که تا امروز نیز به مسیر خود ادامه داده است. بازخوانی تجربیات این مدارس و مربیان بزرگ این دوران که بافهم درستی از مدرسه جدید و همچنین نیازهای جامعه خودمان شکلگرفته است شاید دریچههایی متناسب با امروز را برای مواجهه با نهاد مدرسه به روی ما بگشاید. این مسئله موضوع اصلی نوشتاری است که «امیرحسین غفاری» با عنوان «طرد مدرسه جدیده یا استفاده از بستر آن؟» نگاشته است. درنهایت باید از خود بپرسیم آیا واقعاً خواستههای ما از مدرسه متناسب با ذات و توان آن –آنگونه که در غرب بنانهاده شده و در ایران رشد و نمو یافته- است؟ شاید ما بیش ازآنچه در توان این نهاد است از آن توقع داریم و بیهوده است که هر تغییر و تحول فردی و اجتماعی را از آن خواستاریم یا هر مشکلی را به گردنش میاندازیم. گویی همین مطالبه بیشازاندازه و بیقاعده نیز به امری بدیهی در روزگار ما تبدیلشده است. خانم «دکتر ایروانی» در تکنگاشت پایانی پرونده از چیزی «بداهت زدایی» مینمایند که بیش از نقد مدرسه، نقد نقادان مدرسه باید بدانیم؛ مدرسه را باید منصفانه شناخت و در راستای این شناخت است که بهدرستی میتوان به این پرسش پاسخ داد که «از مدرسه چه بخواهیم و چرا؟».