- پلتفرم چیست؟ - 5 آبان 1399
جایگاه نظری پلتفرم
اولین بار دیکشنری آکسفورد در اوایل 1574 از مثالهایی استفاده کرد که در آنها پلتفرم اشاره به «یک طراحی، یک مفهوم، یک ایده یا یک الگو» داشت؛ اما توسعه کاربست پلتفرم در رشتههای مختلف به دهههای اخیر برمیگردد. از این میان میتوان اولین زمینههای شکلگیری پلتفرم را در سه حوزه نظری دنبال کرد:
اول، پژوهشگران رشته مهندسی طراحی و طراحی صنعتی جزء متقدمین استفاده از مفهوم پلتفرم هستند، آنها زمانی که خانوادهای از یک محصول را تولید میکنند؛ از واژه پلتفرم استفاده میکنند. منظور از خانواده محصول، هسته اصلی یک محصول است که برای نیاز خاصی از مشتریان طراحی میشود و این امکان را دارد که بهسادگی با حذف، جایگزینی و یا اضافه کردن ویژگیهایی خاص، برای مشتریان سفارشیسازی شود. این ادبیات را میتوان با مفاهیمی نظیر تفکر پلتفرمی، فناوریهای پلتفرم و سرمایهگذاری پلتفرم دنبال نمود.
گروه دوم استراتژیستهای فناوری هستند. این گروه از جایی به بحث پلتفرم ورود پیدا کردند که پلتفرمها را نقاط کنترلی در صنایع دیدند؛ چراکه پلتفرمها امکان ارزیابی و تخمین موفقیت و شکست شرکتها را در سطح صنعت به دست میدهند. بعدها ایدههای استراتژیستهای فناوری به رشته بازاریابی و مدیریت استراتژیک نیز وارد شد و شرکتها برای به دست آوردن رهبری بازار به دنبال پلتفرم شدن رفتند. مثلاً مایکروسافت، برای تضمین بقای ویندوز به پلتفرم روی آورد و یا Netscape استراتژی متفاوتی را در پیش گرفت و اجازه داد تا مرورگرش با سیستمعاملهای مختلف کار کند و سازگار باشد.
گروه سوم اقتصاددانان هستند، در ادبیات فارسی محدودی که از این موضوع داریم بایستی با عبارت اقتصاد اشتراکی آن را ردیابی کنیم. در اقتصاد پلتفرم، پلتفرم بهعنوان بستر یا واسطهای برای بازارهای دوسویه در نظر گرفته میشود که خدمات را برای دو گروه متمایز از بازیگران فراهم میآورد. در شرایطی که «سازوکارهای قیمت» پیشران اصلی بازار در اقتصاد مدرن است، در اقتصاد پلتفرم، این «اثر شبکهای» است که پیشران اصلی و توسعهدهنده پلتفرم است؛ با این تفاوت که با ظرفیت فناوری اطلاعات و ارتباطات، آن سازوکارهای حاکم که کارآمدی را در ترجمان ارزش مبادلاتی جستوجو میکردند، دیگر محدود به حوزه اقتصاد نیست و به همه عرصههای اجتماعی تسری یافته است.
برخلاف سابقه بیشتر کاربست پلتفرم در طراحی صنعتی، میتوان ادعا کرد که امروزه پلتفرم در حوزه فضای مجازی بیشترین استعمال را دارد.
پلتفرم چیست؟
علیرغم تفاوتهایی که علوم مختلف در تعریف پلتفرم دارند؛ اما میتوان با استقراء وجوه مشترک آنها را به دست آورد. مجموعاً پلتفرمها، بستر یا سکویی هستند که امکان حضور توسعهدهندگان متعدد را برای خدمترسانی به کاربران نهایی فراهم میآورند. نقش اصلی پلتفرمها، تسهیل ارتباط توسعهدهندگان (بهمثابه عرضهکنندگان خدمات) و مصرفکنندگان نهایی (بهعنوان تقاضاکنندگان) است. پلتفرمها دارای مالک هستند و مالک پلتفرم کسی است که بهجای ارائه مستقیم خدمت به مصرفکنندگان، سکویی (بستری) برای حضور عرضهکنندگان متعدد و خدمترسانی به مصرفکنندگان گوناگون شده است و سود خود را از این وساطت کسب میکند نه از عرضه مستقیم خدمات. مالک پلتفرم با استفاده از اثر شبکهای و روابط چندگانه که در شبکه بهصورت تصاعدی افزایش مییابد، سود خود را حداکثر میسازد.
به دلیل تمرکز پرونده بر حوزه فضای مجازی، تعریف خود را بیشتر با گفتمان این حوزه ارائه خواهیم کرد:
یک پلتفرم نرمافزاری عبارت است از «یک سیستم نرمافزار محور که انعطافپذیر است و توسط ماژولهایی که با آن همکاری میکنند عملکردهای اصلی خود را به ظهور میرساند و درجایی که آن ماژولها عملیات مشترک انجام میدهند، وساطت میکند»؛ مجموعهای از عناصر فناورانه نظیر پلتفرم نرمافزاری، ماژولها و … بهعلاوه کنشگرانی که روی پلتفرم هستند (مالک پلتفرم، توسعهدهندگان شخص ثالث، شرکای پلتفرم و کاربران) اکوسیستم پلتفرم را شکل میدهند.
به زبان سادهتر، پلتفرم یک مالک دارد که زیرساخت و منابع لازم را برای حضور توسعهدهندگان آماده میسازد، توسعهدهندگان نیز باقدرت انعطافی که پلتفرم به آنها میدهد، میتوانند عرضهکننده خدمات گوناگونی باشند، ازاینرو، مصرفکنندگان گوناگون میتوانند با نیازهای گوناگون به بستر پلتفرم بیایند و از آن خدمات استفاده کنند. در مقایسه با نسلهای گذشته فناوری اطلاعات و ارتباطات، نقش مالکین پلتفرم از تولیدکننده نرمافزار به کانال توزیع تغییر کرده است و جریان سود آنها از توزیع، دلالی (وساطت) و اپراتوری پلتفرمی است که توسط دیگران توسعه مییابد؛ بنابراین هرچه بتوانند تعداد بیشتری از عرضهکنندگان و یا تقاضاکنندگان را به هم برسانند، سود بیشتری به دست میآورند و به همین دلیل است که تمرکز مالکین پلتفرم از توسعه و سرمایهگذاری بر حوزههایی که مستقیماً موردنیاز مصرفکنندگان است، به سمت تسهیل و توسعه حضور اشخاص ثالثی تغییریافته است که آن اشخاص ثالث، خدمات موردنیاز مشتریان را تولید و عرضه میکنند.
از نگاه اقتصادی، پلتفرم برای هر سه بازیگر پلتفرم، ارزشآفرین است؛
- مالک پلتفرم:
1- مالک پلتفرم، بهجای اینکه بر نوآوری بهعنوان گرانترین عامل تولید سرمایهگذاری کند، صرفاً بستری را فراهم میکند که نوآوران با کمترین هزینه، نوآوری خود را به ظهور میرسانند.
2- مالک پلتفرم منابع محدودی را که برای زیرساخت پلتفرم فراهم کرده است دائماً با توسعهدهندگان به اشتراک میگذارد (reuse) و این اشتراک منابع، موجب حداکثر بهرهبرداری از منابع محدود میشود
3- مالکین پلتفرم که صرفاً واسطه هستند، به دلیل اثر شبکهای، بهصورت تصاعدی به بیشترین تعداد روابط دست مییابند.
4- باز استفاده از منابع، میتواند صرفه اقتصادی چشمگیری را ایجاد کند که به توسعهدهنده این فرصت را میدهد که بر نیازهای کاربران گوناگون سرمایهگذاری کنند و نیز توسعهدهنده را قادر میسازد بهترین خدمتی که میتواند را عرضه کند؛ بدون اینکه کل سیستم پلتفرم متأثر از تصمیمات توسعهای او شوند.
- توسعهدهندگان:
توسعهدهندگان برای راهاندازی کسبوکارشان، نیازی به سرمایهگذاری عظیمی که مالکین پلتفرم انجام میدهند، ندارند و میتوانند با هزینه ثابت بسیار اندک، کسبوکار خود را آغاز کنند.
- مصرفکننده نهایی:
مصرفکننده نهایی نیز به دلیل توزیع متقارن اطلاعات، انتخاب آزادانه ایجاد میشود و گویی سازوکارهای قیمت در بازار آزاد شکل میگیرد.
مالکین پلتفرم، منابع اولیه را که حکم هزینههای ثابت راهاندازی کسبوکار را دارد بهگونهای فراهم میکنند که ظرفیتهای توسعه به سمت توسعهدهندگان انتقال یابد، این منابع، منابع مرزی پلتفرم نام دارد که رابط میان مالک پلتفرم و توسعهدهندگان شخص ثالث است.
منابع مرزی را نیز میتوان در دو گروه منابع مرزی فنی و اجتماعی طبقهبندی نمود. بهعنوان نمونه از منابع مرزی فنی میتوان به (APIs)و (SDKs) اشاره کرد و از منابع مرزی اجتماعی مشوقها، حقوق مالکیت معنوی، توافقنامههای میان توسعهدهنده و مالک پلتفرم، خطوط راهنمای پلتفرم و مستندسازی پلتفرم را نام برد. منابع مرزی تعیینکننده دسترسی به پلتفرم است و موجب پشتیبانی از خدمات دهندگان که درواقع توسعهدهندگان پلتفرم هستند، میشود و نهایتاً قدرت کنترل و حکمرانی را برای مالک پلتفرم به ارمغان میآورد.
با این ظرفیتی که پلتفرمها برای توسعه ایجاد کردهاند، مرز شرکتهای دارای پلتفرم جابجا شده است و با شاخصهی تعداد توسعهدهندگانی که توانستهاند جذب پلتفرم خویش کنند، شناخته میشود. این انتقال، چالش حکمرانی پلتفرمهای نرمافزاری را موجب شده است و مسئلهای را به وجود آورده است که چگونه میتوان میان کنترل پلتفرم و استقلال توسعهدهندگان شخص ثالث، تعادل برقرار کرد؟
گونهشناسی پلتفرمها
در یک نگاه سیستمی میتوان سه گونه پلتفرم را برشمرد.
1- پلتفرمهای داخلی:
ازاینگونه پلتفرمها در داخل کارخانهها و فضای توسعه محصول بسیار استفاده میشود. «مجموعهای از اجزا یا ماژولهایی است که میتواند جریان تولید محصول را به نحوی کارآ ایجاد یا راهاندازی نماید.»
2- پلتفرمهای زنجیره تأمین:
گونه دوم پلتفرمها، پلتفرمهای زنجیره تأمین هستند، این پلتفرمها، مفهوم پلتفرم داخلی را به زنجیره تأمین توسعه میدهد و شرکای زنجیره تأمین یک شرکت را توانمند میسازد تا در تولید یا راهاندازی محصول شرکت، ایفای نقش کنند. مثال معروف این گروه از پلتفرمها، در شرکتهای اتومبیلسازی است. مثلاً شرکتهای اتومبیلسازی با ارائه استانداردها و ماژولهای قطعات، تولیدکنندگان قطعات را بسیج کرده و ضمن اینکه زنجیره تأمین را از جانب ریسک تأمینکنندگان تضمین میکنند، هزینه تعاملاتی با تولیدکنندگان قطعات را نیز کاهش میدهند.
3- پلتفرمهای صنعت:
پلتفرمهای صنعت یا پلتفرمهای خارجی عبارت است از محصولات، خدمات و فناوریهایی که توسط یک یا چند شرکت توسعه پیدا میکند و خود بستری میشود برای شرکتهای دیگر تا بتوانند، محصول، خدمات و فناوریهای مکمل دیگری را عرضه کنند. مشخصه اصلی و متمایز اینگونه پلتفرم این است که اولاً شرکتهای بیرونی، لزوماً جزئی از زنجیره تأمین شرکت مالک پلتفرم نیستند ثانیاً لزوماً مالک، شریک یا سهامدار پلتفرم نیستند؛ مانند آیفون و اندروید.
وجه مشترک همه گونههای پلتفرم، تمرکز بر مالک آن بهعنوان فراهمکننده اجزا و منابعی است که فرآیند ایجاد خدمات را تسهیل میکند و این موضوع است که ارزش پلتفرم را تعیین میکند.